Contain and Constrain Iran. New York Times. By ROGER COHEN. Published: November 14, 2011
اتخاذ سیاست مهار و تحدید (محدود کردن) در قبال ایران
نیویورک تایمز. راجر کوهن ۱۴ نوامبر ۲۰۱۱. برگردان به فارسی: بوته بیتا
در سال ۱۹۸۰ صدام حسین به ایران حمله کرد با این تصور که انقلاب یکسالۀ ایرانیان آنها را بیش از آن متفرق ساخته که بتوانند با حمله مقابله کنند. تصور او نا درست بود چراکه ایرانیان بر انگیخته شدند، آخرین مخالفتهای داخلی علیه دیکتاتوری مذهبی آیتالله خمینی فرو نشانده شد و ایرانِ یکپارچه به مقابله با دشمن ایستاد. برای دانستن اینکه تهران در مقابل بمباران اسرائیل یا امریکا جهت توقف برنامه هسته ای این کشور چه عکس العملی نشان خواهد داد، به شواهدی بیش از مثال فوق نیازی نیست . جامعۀ ایران امروز ترکیب قابل احتراقیست از افسردگی، چند دستگی و اختلال که تحت حاکمیت مقام رهبری برژ نف مانندی که در جدال با رئیس جمهور پر خطای خود میباشد قرار دارد. علیرغم چنین نابسامانی، ایران خشمگینانه بر علیه دشمن خارجی یکپارچه و متحد خواهد شد
به گفته محتاطانۀ وزیر دفاع امریکا لئون پنتا، چنین سناریویی میتواند «پیامدهای ناخواسته ای» بدنبال داشته باشد، از جمله: طناب نجاتی برای جمهوری اسلامی تضعیف شده و تضمین بقای آن برای یک نسل دیگر، افزایش چشمگیر تلفات امریکایی در کشورهای همسایه درعراق و افغانستان؛ اقدامات تلافی جویانه مستقیم یا غیر مستقیم (توسط حزب الله) علیه اسرائیل؛ برخاستن موج افراط گرایی درست در زمانی که بنظر میرسد ایدئولوژی جهاد گرایی رو به افول بوده و بهار عرب در مقطع حساسی قرار گرفته است؛ ضربه به اقتصاد جهانی در اثر افزایش بهای نفت؛ احیای محبوبیت تضعیف شده ایران در منطقه به عنوان یک کشور مسلمان دیگر که با خطر بمبارن غرب مواجه است؛ افزایش ترریسم؛ و نهایتأ اشتیاق بیشتر ایران برای دستیابی به سلاح اتمی در نتیجۀ خشمی ماندگار – خشمی ازآندست که سازمان سیا با کوتای خود بر علیه دولت نخست وزیر محمد مصدق در سال ۱۹۵۳ از خود بجا گذاشت
سناریوی فوق سناریوی مطلوبی نیست، اما البته که ایران هستهای نیز مطلوب نیست . گرفتاری اصلی همین است. مانند یک فیلم بد، بحران هسته ای ایران نیز دائم در حال تکرار شدن است وما اکنون در حال مشاهدۀ دنبالهِ دنبالهِ دنباله آن هستیم. گراهام آلیسون، استاد دانشگاه هاروارد و استراتژیست معتبر امنیتی میگوید بحران هسته ای ایران شبیه «بحران موشکی کوبا اما با حرکت آهسته است
رهبران اسراییل هشدار میدهند که زمان حمله نظامی به ایران فرا رسیده است، همچنان که سالهاست این هشدار را میدهند. کاندیداهای ریاست جمهوری حزب محافظه کار امریکا خواهان حمله همه جانبه به تهران هستند. از سویی دیگر رهبران ایران به مانورهای چند ده سالۀ گیج کنندۀ خود به سمت یک آستانۀ نامعلوم نظامیهستهای ادامه میدهند. و آژانس بین المللی انرژی اتمی شواهد معتبری دال بر وجود پروژه تولید بمب اتمی در ایران دارد
این روند جائی برای بازیگران آماتور ندارد حتا اگر با حرکت آهسته در جریان باشد. طرحهای بی مغزی مانند «قانون کاهش تهدید ایران یاد آور کتاب جورج اورول ) که هماکنون به کنگره ارائه شده و عملا هر گونه تماسی با مقامات ایرانی را غیر قانونی میانگارد تنها به آمریکائی بازی خطرناکی دامن میزند
نگارنده چهار نکته را کلیدی میداند: اول، قصد ایران از بازی کردن با ماشه های هسته ای و چاشنیهای دقت بالا تولید برق نیست. ایران بدنبال تواناییهای نظامی هسته ای متداول در منطقه میباشد (اسرائیل، پاکستان، و روسیه
دوم، پیشرفت بسیار کند ایران به سمت این هدف (بمراتب کند تر از پاکستان)، تنها مربوط به عوامل موثر بازدارنده مانند ویروس ستاکسنت و ترور دانشمندان نیست، بلکه مربوط به سکون و ابهام عمیق موجود نیز میباشد: علی خامنهای، مقام رهبری و «سرپرست انقلاب» است و تاریخ او را بر مبنای توانائیش در حفظ بقای جمهوری اسلامی قضاوت خواهد کرد. برای او برنامه هسته ای به مثابه چسب ناسیونالیستی جهت متصل نگاه داشتن اجزا متفرق است حتا اگر این برنامه به هیچ نتیجۀ قابل توجهی نینجامد
سوم، ایران بعنوان کشوری که با خیزش ۲۰۰۹ تکان خورده، با جمعیتی جوان و رژیمی انقلابی که بوی ماندگی میدهد در شرایط بسیار دشواری قرار دارد: تقاضای شدید ارز خارجی موجب شده نرخ غیر رسمی دلار با فاصله زیادی بیشتر از نرخ رسمی آن باشد. قیمت کالاهای اساسی سر به فلک کشیده، رسوایی بانکی اخیر از فساد مالی رایج در کشور پرده برداشته است، و تنش بین رهبر مقدس جمهوری اسلامی (خامنهای) و رئیس جمهور با تقلب انتخاب شدۀ او محمود احمدینژاد شدید است
چهارم، ایران بازنده بزرگ بهار عرب بوده است چرا که قیامهای منطقه همگی در جستجوی پاسخگوئی مقامات دولتی و حضور مردم در دستگاه دولت بوده اند. و این دقیقا همان چیزی است اکه انقلاب ایران که به مردمش وعده آزادی داده بوداز آنها دریغ نمود. ایران برای هیچکس مدل الهام بخشی نیست
به طور خلاصه، رهبران جمهوری اسلامی، و نه مردم ایران بهیچوجه، دشمن غرب هستند، و رژیم ایران بدنبال دست یافتن به قابلیتهای سلاح اتمی است. از طرفی دیگر، این کشور چند دسته و مردد است و خواهان جنگ نیست. خامنه ای مسن است و چگونگی جانشینی او نا مشخص است. انتخابات ریاست جمهوری دیگری که در طی یکی دو سال آینده فرا خواهد رسید تناقضات فلج کنندۀ جمهوری اسلامی را بر ملا خواهد ساخت
شرایط موجود به امریکا و اسرائیل فرصت میدهد تا دست به اقدمی موثر بزنند مادامیکه از حمله نظامی عجولانه پرهیز کنند. هدف باید تشدید اختلافات داخلی ایران باشد، نه اتحاد آن با اراده ای خشمناک
در سال ۱۹۴۶ زمانی که جورج کی نن با نگارش «تلگرام طولانی» موجب تولد سیاست مهار شد، نظاره گر اتحاد جماهیر شوریی بود که دشمن ایدئولوژیک غرب بوده و در عین حال از لحاظ اقتصادی ضعیف بود. کی نن بدرستی چنین پنداشت که این کشور میتواند با قدرت و استحکام مهار شود، همانطور که حتا پس از ساختن سلاح اتمی چنین شد
ایران که از اتحاد جماهیر شوروی نیز غیر قابل پیشبینی تر است را نیز میتوان با اقدماتی غیر از حمله نظامی از ساختن بمب باز داشت. لازمه ۀاین کار اتخاذ سیاست مهار و تحدید است. مهار کردن ایران از طریق تقویت نیروی دفاعی اسرائیل و کشورهای حوزه خلیج فارس میسر است- که این مهم در جریان است. محدود کردن ایران بطوریکه در همان شرایط مبهم اتمی خود بیهوده بچرخد نیز از طرق زیر میسر است: تخریبهای مخفیانه (ویروس ستاکسنت ، نسخه دو و غیره) ، تدابیر سرسختانه جهت جلوگیری از دسترسی این کشور به ارز خارجی، و همچنین، به عنوان آخرین راه چاره، «قرنطینه ای» شبیه تحریم حمل و نقل که جان کندی در دوران بحران موشکی کوبا اعمال نمود
اینکه چگونگه سیاست صبر و تأمل را ارزیابی میکنیم بسته به این است که زمان را چگونه ارزیابی میکنیم [صبر و زمان در دو کفه ترازو ]. آنچه مسلم است اینست که زمان به نفع جمهوری اسلامی نیست [در نتیجه باید در مقابل او تأمل پیشه کرد
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
سپاس فراوان بوتهجان، برای انتخاب هوشمندانهی متن، ترجمهی روان، و بههنگامی انتشار آن. کسانی که پرچم جنگطلبی را به دست گرفتهاند، گذشته از پادوهای نادان و بیخردشان که غیر مسوولانه به هیاهو برخاستهاند، چندان بیخبر از آثار و نتایج اقدامات نظامی نیستند، اما درد «فرو اقلیت»ی، به ویژه آنجا که سفرهی چرب و چیل و گستردهای پهن باشد؛ درد گرانی است که بازتابی جز این ندارد:دیگی که برای من نجوشد، سر سگ توش بجوشد
ارژبگ جان ممنونم از پیامت و بسیار خوش حال که این متن رو مفید یافتی. همونطور که بدرستی اشاره میکنی تصور صدمات جنگ در این مقطع (و البته در هر مقطعی) اصلا دشوار نیست اما متاسفانه حتا در رسانههای غربی صداهای مخالف نظیر این کمتر دیده و شنیده میشه