گفتگوی اختصاصی من با طاهره متبسم ، تهیه شده برای رادیو کوچه و پخش شده در تاریخ ۱۶ نوامبر ۲۰۱۲

خوب، برای تنوع هم که شده امروز بجای آشپزی کردن در افسانهخانه میخوام شما رو به یک رستوران ببرم- یک رستوران دنج و صمیمی و آفتابی: رستوران کپلی با بزرگترین همبرگر در شهر. رستوران کپلی که در حاشیه غربی مرکز شهرمونترال و چسبیده به مترو واندم قرار گرفته، یک رستوران جمع و جور و بسیار دلنشینه. صاحبان و گرداننده گان کپلی یک زوج ایرانی هستند، که از کوششگران پیشکسوت و از چهره های شناخته شده در زمینه فعالیتهای فرهنگی اجتماعی سیاسی در جامعه ایرانی مونترال هستند. کپلی از قدیمیترین رستورانهای شهر ماست که دارای صاحبان ایرانی تباره و موفق شده که بیش از دو دهه در همین مکان با همین مدیریت بطور مستمر به کار خودش ادامه بده و کیفیت بالای غذاهای خودش رو که بطورر بسیار خلاقا نه ای برگرفته از چندین سنت مختلف آشپزی (از جمله ایتالیایی، مکزیکی، ایرانی، هندی هست) رو حفظ کنه. گفتگویی داشتم با یکی از صاحبان و گردانندگان کپلی در محل رستوران . با هم بشنویم.

من طاهره متبسم هستم. بیست و دو ساله که رستوران کپلی رو بوجود آوردیم. امسال میشه بیست و شش سال که در مونترال کانادا هستیم و مثل همه خانوادههای ایرانی که کوچ کردند به اینجا ما هم تصمیم گرفتیم که یه کاری بکنیم، بیشتر برای بچه هامون، چونکه زیاد وقت نداشتیم فکر کنیم که مثلا بریم درس بخونیم یا رشتهٔهای خاصی که دوست داشتیم انتخاب بکنیم. باید تصمیم میگرفتیم و زندگی برای بچهها راه میانداختیم با این تصمیم که بچهها بتونند خوب بزرگ شن و به جاهایی که دوست دارند برسند و کارهایی رو که دوست دارند انجام بدن. شور و شوق زندگی تازه کمک کرد که ما بتونیم موفق بشیم اگرچه که آسون نبود.

خودت طاهره جان نقشت اینجا چیه؟
عمدتاً کشیر (صندقدار) هستم > کش رو کنترل میکنم، ضمن اینکه خب اینجا بیشتر بچهها مرد هستند، یک لمس زنونه، یک نظر زنونه هم لازمه. بررسی میکنم، میگردم، نگاه میکنم.. البته سالها ساعتهای طولانی کار کردهام. هم کشیر بودم، هم ویترس بودم و همیشه منیجر هستم. ولی الان عمدتاً نظارت میکنم چون فقط پنج روز هفته اینجا هستم (هر روز بمدت) سه ساعت. ولی بیشتر قرار هام همینطور که میبینی با خود تو،قرارهام، ملاقاتهای دوستانه، و کارهای عمومی که دارم توی این پنج روز همینجا توی کپلی صبحها انجام میدم.

کارمندهای اینجا؟
عمدتاً ایرانی هستند. ما سعی میکنیم به ایرانیهای تازه وارد کمک کنیم. پس کسانی که میان و میخوان یاد بگیرن، میان سراغ ما و ما ازشون در واقع میخواهیم که بهمون کمک کنند. میمونند اینجا و راهشون رو برای موندن پیدا میکنند و بعد میرن. یک کار دیگهای هم که میکنیم اینه که به کسانی که سابقه کاری [در رستوران کپلی] دارند کمک میکنیم که بتونند در یک نقطه دیگه شهر یک کپلی دیگه بزنن. الان سه کپلی داریم، یکی در «پلوتو» هست که اخیرا دوست ما که از [دوران] دبیرستان اینجا کار میکرده بهش کمک کردیم که یک کپلی تازه باز کنه. یکی هم که در «وست منت» هست که آنهم [توسط] دوستی که اینجا سابقه داشت باز شده. خودمون هم [در ابتدا] براشون غذا رو آماده میکنیم، مثلن برگر وجترین که درست کردنش خیلی سخته، یا نان، یا هر کدوم از چیزهائی که تقاضاش رو بکنند.

خوراکیهای محبوب من در کپلی، همبرگر مشهور اون، پیتزا ی عزیز، سیب زمینی سرخ کرده تازه و ساندویچهای زیر دریائی گیاه خواری هست که هر چی سبزیجات خوشمز ه است در اونه. یعنی همین غذاهائی که عکسشونو گرفتم و اینجا گذاشتم. راستی قیمت همه ایتها بسیار مناسبه. از طاهره در مورد چند و چون این خوراکیها و تنوع مزه ها در لیست منیو شون پرسیدم.
اینجا یه رستوران با غذاهای ایتالیایی هست، چونکه قبل از اینجا، شوهر من نادر در رستورانهای ایتالیای کار کرده بود، همینطور برادرم که در براه اندازی اینجا کمک کرد، برای ما منو ایتالیای نوشتند.ولی خوب تمام مزه ها، نون بخصوص، و نوع گوشت یا کبابی که درست میکنیم و در برگر میگذاریم، همه اینها عصاره شون ریشههای ایرانی داره. یعنی اینکه همبرگرها خیل مزه کبابها ایرانی رو دارند. نان همبرگر که در شهر شناخته شده است خیلی یه نون هشت اینچی هست که روش کنجد داره و شبیه نون شیر ماله. ایده ش از نان شیر مال مشهدی گرفته شده ولی شیر توش نداره، که برگرهای به اندازه هشت اینچ در این نانها گذشته میشن و کنارش سیب زمینی سرخ کرده و یا سالاد میاد.
بقیه، انواع سالاد هاست، انواع پستا هاست که همه عمدتاً ایتالیی هستند، و ساندویچهایی مثل سولاکی که از یونانی میاد. در واقع، غذاهای یونانی، ایتالیایی، ایرانی، نه پلو خورش، ولی مزههای ایرانی، ادویههای ایرانی، همه اینها اینجا رو بشکل یک محل بین المللی در میاره.
و حس میکنید مشتریهاتون این موضوع رو…
میدونند، بله میدنند و میپرسند همیشه و جالب اینجاست که هر کدوم هم که رسپی میخوان ما بهشون میدیم چون معتقدیم که رسپیها ممکنه مشترک باشند ولی هر کسی قدرت طبخ متفاوتی داره.

شعار تبلیغاتی شما اینه که بزرگترین همبرگر شهر رو دارید، واقعا همینطوره؟
بله، همبرگرها هشت اینچ هستند و میرن توی جعبه، مثل جعبه پیتزا و خلاف نگفتم اگر بگم از سرتاسر شهر مردم میان که همبرگرهای ما رو بچشند. یکی از دلایلش هم اینه که رادیو – رادیو سی بی سی، رادیو مونترال، کبک، هر کدوم از این رادیوهای روز مسابقه گذاشتند و از مردم خواستند که برگرهای خوب شهر رو معرفی کنند و ما بیشتر مواقع، یعنی تا حالا سه بار برنده بهترین برگر شهر از طرف مردم مونترال شدیم. در نتیجه اونهایی هم که نمیشناختند و یا دور بودند، میان وبرگر ما رو میچشند ، و میبرند و میخرند.
پیتزاتون چی؟ من طرفدار پیتزاهاتون هم هستم. پیتزهاتون هم روی همین نونی که گفتید درست میشه؟
بله. یه خمیردرست میکنیم.

اینجا درست میکنید؟ روزانه؟
بله، روزانه. در واقع شوهر من همیشه صبح زود میاد. الان بیست و چند ساله که صبح خیلی زود فقط برای پختن این نونها میاد. البته کمک هم داره بعد از ظهر ها، شب ها، ولی خوب خودش عادت کرده و شده نونوا و یا صاحب رستوران محل که مشتریهای خودش رو از ساعت ۴ و ۵ صبح داره. مردم جمع میشن، عطر نون و چایی تازه و قهوههای خوشبو رو صبح زود اینجا، با آفتاب قشنگی که از این پنجرهها میتابه…
هومممم، عطر نان در تنور، بوی قهوه تازه که در هوای اکثرا سرد مونترال از دریچههای رستوران کپلی به بیرون پخش میشه، البته که نیروهای جاذبه قویی هستند، اما تنها جاذبه رستوران کپلی نیستند.
رستوران کپلی غیر از اینکه یک رستورانه یک مرکز فرهنگیه. در واقع دفتر کاری خود من هم هست چون مدتهاست دیگه کمتر اینجا کار میکنم ولی ملاقاتهای دوستانه، کارهای فرهنگیمون رو همینجا برگزار میکنیم. علاوه بر اون، رستوران در خدمت کامیونیتی ایرانی هم هست و تمام سازمانها ، انجمن ها، دوستانی که گرد هم جمع میشن و میخوان جایی رو داشته باشن که بتونن برنامه هاشونو برگزار کنن یا تصمیماتشون رو بگیرن از سالن پشت کپلی استفاده میکنن.

طاهره از هنرمندان و نویسندگان برجسته ایرانی که در طی ۲۰ سال گذشته در گذارشون از مونترال مهمان کپلی بوده اند هم برام گفت:هنرمندانی مثل سیمین بهبهانی، حسین علیزاده، مسعود بهنود،حمید متبسم، پژمان حدادی، پریسا، سیما بینا، پرویز مشکاتیان و بسیاری دیگر. اما نهایتا اونچه که من از کپلی در سر دارم و میخواستم امروز با شمابه اشتراک بگذارم، نه منحصر به همبرگر بزرگ و ساندویجهای های خوشمزه چند ملیتی، نه حتی محدود به فعالیتهای فرهنگی ریز و درشتی که در اون صورت میگره بود. جذابیت عمیق کپلی برای من آفتابی است که از پنجرههای بزرگ اون به درونش میتابه، و آفتابی که از دل صاحبان کپلی برآمده و به بیرون از رستوران و به مردم کوچه و بازار مینشینه.
کپلی یک رستوران فست فوده، یک رستوران شیک شهری نیست. رستورانیه که سرِ گذره. در نتیجه ما یک تعادلی رو در شکل و رفتار خدمتمون به مردم نگه میداریم بخاطر اینکه ما مشتریهایی داریم که در طول ماه، ۲۵ سنت یا یک دلار یا ۱۰ سنتی میگذارن کنار برای اینکه بتونن بیان برگر ما رو بخرن. در نتیجه ساختمان اینجا یک ساختمان مردمی و متعادله یعنی شکلی نیست که کسی خجالت بکشه بیاد تو یا کسی احساس بکنه براش کمه. از دوجانبه ما سعی کردیم اینو کنترل کنیم.
اونچه که ما رو اینجا سر پا نگه داشته توی این مدت طولانی همین مسئله ی ارتباط با انسانها با مردم با دوستان هست. و این آفتابی که هر روز از این پنجره میاد ما رو اینجا خوشحال نگه میداره و کمک میکنه که به کارهای بهتری غیر از آشپزی هم دست پیدا کنیم.
رستوران کپلی در فیس بوک با آدرس و همه چیز …، اگه به شهر ما آمدید!
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط