به بهانهی روز شکرگزاری در کانادا (در رادیو کوچه)
همونطور که شاید بدونید، روز شکرگزاری در امریکای شمالی از جشنها و تعطیلیهای مهم هست که در اون معمولن خانوادهها برای یک وعده غذای نیم روزی مفصل و سنتی دور هم جمع میشن تا بر آنچه سال پیش بر آنها رفته تاملی کنند و آنچه که دارند را قدر دانسته و با دیگران تقسیم کنند. ایدهای زیبا که ریشه در سدههای پیش داره و اشکال مختلف اون رو بین ملل مختلف دنیا از جمله ایرانیان نیز میتوان یافت.

ریشه تاریخی روز شکرگزاری در امریکای شمالی در سنتهای مذهبی و فرهنگی مهاجران اروپایی است که قرن ها پیش کشورهای امریکا و کانادا رو بنا نهادند، اما این روز به مرور در بین قشرهای «سکولار» این جوامع نیز اهمیت پیدا کرده و میشه گفت مفهومها و یا انگیزههای برگزاری اون نیز به همین ترتیب گسترش پیدا کرده. اجازه بدید با تاریخچهی کوتاه این روز شروع کنیم.
اول اینکه روز شکرگذاری در امریکا و کانادا متفاوت هستند- هم در تاریخ، و هم در دلیل برگزاری، هر چند که در آداب برگزاری اونها شباهتهای زیادی هست. در کانادا، دومین دوشنبه ماه اکتبر، یعنی همین دوشنبه ۲۲ مهر هفتهی آینده به نام «ثنکسگیوینگ دی» یا «ژوور دو لاکسیون دو گراس» شناخته میشه که در اکثر ایالتها، تعطیلی عمومی هست.

به یک روایت، ریشهی روز شکرگزاری کانادایی برمیگرده به قرن شانزدهم وقتی که سیاحی به نام «مارتین فروبشر» از انگلیس راه افتاد و بدنبال در نوردیدن اقیانوس آرام، طی سفری طولانی و خطرناک بالاخره به نقطه ای در شمال کانادای کنونی رسیده و مرحمت خداوند رو شکر گفت. به روایت دیگر، روز شکرگزاری در واقع در اوایل قرن ۱۷ با مهاجران فرانسوی به کانادا آمد. مهاجران اولیه فرانسوی هر سال در آخر فصل برداشت یعنی اوایل پاییز جشن بزرگی به همین مناسبت و در سپاس از برکت زمین و لطف ایزد و تلاش انسان برگزار میکردند. همین روایت دوم میگه به مرور که مهاجران دیگر اقوام اروپایی، از آلمان و اسکاتلند و ایرلند به این سمت اقیانوس آمدند، هر یک بخشی از سنت جشن برداشت محصول خودشون رو آوردند و در مراسم اصلی ادغام کردند. در اون مقطع، ظاهرن ما در کانادا بوقلمون نمیخوردیم در این روز. رسم امریکایی ها بود که برای شکرگذاری بوقلمون میخوردند. اما طی انقلاب امریکا، یک عده از وفاداران به امپراطوری بریتانیا به کانادا فرار کردند و عادت بوقلمون پزی رو هم با خودشون آوردند.

در بارهی ریشهی روز شکرگزاری در امریکا که هر سال در چهارمین پنجشنبه ماه نوامبر برگزار میشه نیز به همین ترتیب اختلاف نظر و روایتهای متفاوتی وجود داره، اما نظریهی قالب اینه که اولین روز شکرگزاری در سال ۱۶۲۱ توسط «زائران» یا مهاجران برگزار شد که طی جشنی سه روزه اولین برداشت محصول خود در دنیای جدید رو جشن گرفته و خداوند رو بخاطر اون شکر گفتند. اصولن جشن روز شکر گزاری در امریکا بزرگتر، یا شاید بهتره بگم عمومی تره از کانادا برگزار میشه. مثلن اونها رژه و کارناوال و این حرف ها هم دارند در این روز که ما، دست کم در استان کبک نداریم. چیزی که مشترک داریم با امریکائی ها غذاهایی است که در این روز تهیه و مصرف میشه – البته اون هم ویژگی های منطقه ای خاص خودش رو داره.
پختن و خوردن دسته جمعی، عمدتن با خانواده، در مرکز جشن روز شکرگزاری است. گفتم عمدتن، چون رسم بر اینه که افراد خانواده دور و نزدیک در این روز به هم بپیوندند . اما آنچه اولویت و مرکزیت داره روحیه ی تقسیم سفره و بخشش و دادن است. از جمله، نهادهای خیریه در استقبال این روز خیلی فعال میشن تا برای نیازمندان نیز غذا و محفلی گرم فراهم کنند. و غذاهایی که میبایست تهیه و ارایه بشه هم تابع حکم سنت است. غذا حتمن یک ناهار مفصّله از بوقلمون شکم پر و بریانی که طرز تهیه اش حسابی دنگ و فنگ دار و نسبتن پیچیده است، اما برخی بجای بوقلمون ، اردک یا غاز رو شکم پر و تنوری میکنند. همراهغذاها و دسرها هم همه مربوط به فصل هستند: سٔس «کرن بری»، سٔس گوشت ادویه دار یا همون «گریوی»، انواع سٔس و دسر با کدو تنبل درست شده، پوره سیبزمینی شیرین، تخممرغ آبپز پوست شده، خوراک لوبیا سبز، ذرت ، هویج و کلم رنده شده، چغندر پخته. برای دسر هم انواع پای: پای کدو، پای سیب، پای سیبزمینی شیرین، پای کرم شکلات.
امروزه، جشن روز شکر گذاری با همین مضمون و مفهوم یعنی جشنی برای سپاس از برکات زمین و خدا و همینطور شراکت و بخشش بصورت گردهمآیی خانوادگی، فستیوال و کارناوال و یا اتفاقات گروهی در دیگر نقاط دنیا در یکی از روزهای پاییز برگزار میشه، بعنوان مثال در آلمان، ژاپن، لیبریا، و هلند.
حتما میدونید، یا اگر نمیدونستید، از برنامه هفته ی پیش شهرزاد کریمی در رادیو کوچه، یادآوری شد براتون که در نزد ما ایرانیان هم جشن مهرگان که قدمت چهار هزار ساله داره دقیقن به مفهوم مهرورزی، قدردانی از ایزد عدالت و دادگستری و شادی برای پایان فصل کشاورزی، از زمانهای کهن اهمیت ویژهای داشته که البته چون توسط دولتهامون به رسمیت شناخته نشده و نمیشه نه تعطیله و نه بطور رسمی جشن گرفته میشه.
نتیجه ای که میخوام بگیرم اینه: اگر در غرب است یا که در شرق، اگر ریشهای در هزاره دارد یا سده، و یا اگر با انگیزه ای مذهبی، فرهنگی، یا شخصی است، تامل برای سپاس و شکر گذاری بسیار روا و بهجاست. سپاس رو میشه متوجه نهادی فلسفی-انتزاعی مثل خدا کرد، یا متوجه
نیرویی طبیعی مثل خاک و باران ، یا متوجه وجودی قابل لمس و کنترل، مثل خود – بسته به آنچه باور دارید. اما چه خوبه که در مقطعی از سال یا فصل، در یک روز دست کم، لختی بر سالی که گذشت تامل کنیم و قدر دان آنچه داریم باشیم، که هنوز داریم: سپاسگذار نیروی جسمی و سلامتی (هر چند اندک هر چند رو به زوال) ، سپاسگذار نیروی ذهنی و قدرت تلاش برای معاش، قدردان عزیزانی که در دور و نزدیک داریم. و قدردان عزیزانی که روزی «داشتیم» حتا، چرا که بودن و داشتنشون چیزی به وجودمان اضافه کرده که از دست دادنی نیست. در اون لحظه ی تامل، که صد البته می-بایست با خوردنی و نوشیدنی لذتبخش تر بشه، چه خوب که با عزیزانمون باشیم اگر میتونیم، یا اگر بخت یار نیست و نمیتونیم ، چه خوب که سفره خودمون رو با دیگرانی که شاید مثل ما تنها هستند تقسیم کنیم. چه خوب که همیشه قدر آنچه داریم – هر چندکوچک – رو بدونیم.
دلتون شاد و سفره تون پر برکت!
دوستداشتن:
دوست داشتن در حال بارگذاری...
مرتبط
موفق و پیروز باشید
نمیدونم چرا فکر میکردم این روز ١ یا ٢ ماه قبل از سال نو انجام میشه !!
گیلدا جان، شکرگزاری امریکاییها همینی که فکر کردید هم میشه، چون اخرهای نوأمبر هستش. شما هم شاد و موفق باشید 🙂
Bon jour de l’action de grâces à vous!
à vous aussi mon cher ami